برای ایمان به اتهام تجاوز به عنف کیفرخواست صادر و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در این جلسه مادر آیلار روبه روی قضات ایستاد و از طرف دخترش برای ایمان حکم اعدام خواست.

سپس پسر جوان که از زندان به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد و و در حالی که به درستی نمی‌توانست صحبت کند ،منشی وی از او دفاع کرد.

وی که با زبان اشاره حرف های پسرلال را متوجه می شد گفت: من برای گفتاردرمانی به مرکز توانبخشی می‌رفتم که با آیلار آشنا شدم. او کند ذهن و کم بیناست. اما درک درستی از عشق و علاقه دارد.

من به او علاقمند هستم حالا هم در دادگاه از او خواستگاری می‌کنم و امیدوارم به خواستگاری‌ام جواب مثبت دهد تا با او ازدواج کنم. من عاشق او هستم و نمی‌خواهم او را از دست بدهم.

وی ادامه داد: ما رابطه عاشقانه‌ای با هم داشتیم و او با میل خودش به خانه مان آمد. من اتهام تجاوز به عنف را قبول ندارم.

با پایان دفاعیات پسر جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.