به گزارش خبرگزاری دادپویان، پسر شرور که در جنایتی هولناک پسر نوجوان را در جریان درگیری خونین با چندین ضربه چاقو به قتل رسانده بود پس از تکمیل و بررسی دقیق پرونده، سرانجام با صدور کیفرخواست این متهم به زودی در دادگاه کیفری البرز محاکمه می شود.اولیای دم قصاص متهم را از قضات دادگاه تقاضا کردند. 

رسیدگی به این پرونده از ۲۱ فروردین پارسال از زمانی شروع شد که نزاع خونین در یکی از پارک های مهرشهر به کلانتری گزارش شد خیلی زود پلیس در محل درگیری حضور یافت و با پیکر خونین پسر نوجوانی به نام پوریا روبرو شد. 

وقتی پوریا زخمی شد خیلی زود به بیمارستان منتقل شد علی رغم تلاش تیم پزشکی و انتقال سریع پوریا به بیمارستان در نهایت در جدال مرگ وزندگی پوریا تسلیم مرگ شد. وی دراثر عمق ضربه هایی چاقویی که بر سرو گردنش اصابت شده بود جان باخت. 

با مرگ پوریا کارآگاهان جنایی برای دستگیری متهم متواری تیم ویژه ای را تشکیل دادند با تحقیقات گسترده سرانجام رد پای متهم چند روز بعد دریکی از شهرستان های دور شناسایی شد او که قصد خروج از کشور را داشت ولی در یک عملیات غافلگیرانه در مخفیگاهش دستگیر شد.

مادر پوریا که این روز ها سخت در انتظار محاکمه قتل تنها پسرش است در گفتگو با خبرنگار رکنا می گوید: از زمانی که پسرم پرواز کرد و من و پدرش را تنها گذاشت خانواده قاتل دردسرهای زیادی را برای ما رقم زدند آنها خانوادگی شرور هستند.

همین چند ماه پیش بود که دیگر پسرشان به جرم قاچاق مواد مخدر کشته شد در تحقیقات بازپرسی و در روند رسیدگی پرونده بارها اعتراض کرده و باعث اطاله دادسری شدند با این حال پس از گذشت ۲۰ ماه به تازگی کیفر خواست متهم به اتهام قتل عمد صادر شده و پرونده به دادگاه کیفری منتقل شده است.

من در انتظار محاکمه کسی هستم زندگی ام را ازمن گرفت وی درپاسخ به این سوال که آیا امکان دارد رضایت دهید گفت هرگز این متهم ناجوانمردانه پسرم را کشت ودراین مدت که در زندان هم بوده هیچ تنبهی در چهر ه اش ندیدم در راهروهای دادسرا بارها اورا دیدم اما او پسر شروری بوده و حتی سابقه های مختلفی دراین باره دارد اهالی محل از شرارت های او امان نداشتند.اگر رضایت دهم مادر دیگری داغدار خواهد شد….

مادر پوریا با گذشت ۲۱ ماه از فراغ پسرش هنوز که هنوز است قلبش سیاه پوش شده و چشمان خیسش در میان ابرهای پاییزی گم شده است. او عکس کودکی پوریا را نشان می‌دهد زمانیکه اولین شمع کیک تولدش را فوت کرد زمانیکه هنوز فوت کردن راهم بلد نبود.

بعد عکسی رانشان داد از وقتی که پوریا کلاه خلبانی بر سر داشت ، او گفت: پوریا دلش می‌خواست خلبان شود… آخر هم کارخودش را کرد و پرواز کرد ولی نمی‌دانم کی و کجا خلبانی را یاد گرفته بود…

پوریا مانند خیلی ازهم سن و سال هایش به ورزش علاقه داشت عضو باشگاه فوتبال شاهین البرز بود به بوکس هم علاقه زیادی داشت و حکم قهرمانی هم گرفته بود. کلاس دوازدهم رشته علوم انسانی را می خواند…

قرار بود همین یک ماه دیگر دیپلم اش را بگیرد و در کلاس های خلبانی شرکت کند. اوقات فراغتش را با انجام طراحی گرافیک پیچ ها برای شرکت های مختلف می گذارند درآمد زیادی نداشت اما دوست داشت دستش در جیب خودش باشد.

آرام بود و مودب، احساس می کنم دنیا برای اوتنگ شده بود که اینطور پرواز کرد نمی‌دانم حکمت خدا را، ولی تنها چیزی که می‌دانم این است که برای تربیت فرزندم من و پدرش از جانمان مایه گذاشتیم زیر پرچم اهل بیت رشد کرده بود.

که در شب ۱۹ ماه رمضان فرق سرش شکافت و ۲ روز بعد در بیمارستان از این دیار رفت و ما را تنها گذاشت باور نمی کنم او رفته باشد وهنوز که هنوز است چشمم به در است تا برگردد.